این بار جان بیش از ۵۰ کارگر عزیز معدن در واپسین روز تابستان و آغاز فصل پاییز طعمه سوءمدیریت ایمنی شد. در دانش ایمنی، زمانی که ریشهای و چند سویه به موضوع آن مینگریم این نتیجه حاصل میشود که ایمنی در محیط کار برگرفته از عوامل گوناگونی است که نگرش کوته بینانه به این موضوع نه تنها دردی را درمان نمیکند (تجارب حوادث قبلی بیانگر این موضوع است) بلکه باعث پنهان شدن علل ریشهای حوادث نیز میگردد.
بارها و بارها دغدغه ایمنی معدنکاران مطرح شده است ولی معادن همچنان از سادهترین وسایل سنجش گازهای قابل انفجار و خفهکننده بیبهره هستند و در اظهار نظر برخی مدیران مشاهده میشود که اعلام میدارند تشخیص این گازها امری دشوار و غیر ممکن است. حال آنکه در واقع آنچه دشوار است ایجاد فرهنگ HSE در بین مدیران کشور است که به HSE سطحی مینگرند و حاضر به استفاده از مشاوران زبده در امور مربوط به ایمنی نیستند.
در برخی موارد تلاشهایی جهت ارتقاء ایمنی معدنکاران انجام شده و دورههای آموزشی براییشان برگزار شده اما توسط چه مراکزی؟ توسط چه مدرسانی؟ آیا این آموزشها اثر بخش بوده است یا صرفاً جهت رفع تکلیف انجام شده و با ایجاد غرور کاذب در مدیران معادن مبنی بر اینکه پرسنلشان دورههای لازم را گذراندهاند باعث اینگونه حوادث شده است؟
در نگرش نو به ایمنی باید به این نکته توجه کرد که دانش ایمنی بسیار گسترده است و نباید به آن سطحی و ساده نگریست. استفاده از کارشناسان خبره در حوزه ایمنی در تمامی وزارتخانهها و سازمانها باید به فرهنگ تبدیل شود تا افراد زبده منجر به ارتقاء دانش HSE تغییر نگرش و عملکرد در حوزه HSE گردند.
امید است که علاوه بر شفافیت عوامل دخیل در حادثهی تلخ معدن طبس و برخورد قانونی و عبرتآموز با متخلفان، الزام تغییر نگرش مدیران ارشد کشور نسبت به ایمنی و پرهیز از سطحی نگری به این موضوع حساس را شاهد باشیم.
Thursday, 21 August , 2025