به گفته سجادی علی رغم اینکه در آخرین لحظات پزشکان تلاش کردند با احیای قلبی وضعیت بهمنی را به پایداری برسانند اما با دو بار احیای قلبی این اتفاق نیفتاد و این شاعر حوالی ساعت ۲۳ شامگاه امروز جمعه نهم شهریور از دنیا رفت.
بهمنی در پی بروز عارضه مغزی در بیمارستان بستری بود. اینشاعر که طی چندسال گذشته با بیماری و کسالت دست به گریبان بوده، شنبه شب ۲۰ خرداد دچار سکته مغزی و در بیمارستان بستری شد.
او علاوه بر سرایش غزل، ترانههای تعدادی از آلبومهای موسیقی و سریالهای تلویزیونی را نیز سروده است.
زمان آئین تشییع این شاعر در تهران و تدفین او در بندرعباس متعاقبا اطلاع رسانی میشود.
او روز ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ در دزفول متولد شد و از سال ۱۳۵۳ ساکن بندرعباس گردید.
غزلی از او:
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است
و ترانهای:
«هوای حوا»
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
زندهها خیلی براش کهنه بودن
خودش و تو مردهها جا زد و رفت
هوای تازه دلش میخواست، ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی میگشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
روحش شاد.
Thursday, 21 August , 2025