ذوالفقار شریعت، شاعر، روزنامه‌نگار و دانش‌آموخته حقوق عمومی بین‌الملل در یادداشتی نوشته است: خاورمیانه، منطقه‌ای با تاریخ پرشکوه، منابع طبیعی سرشار و موقعیت ژئوپلیتیکی حساس، همواره محور توجه قدرت‌های جهانی بوده است. اما چرا این منطقه همواره تحت نفوذ و سیطره غرب قرار گرفته است؟ پاسخ را باید در ترکیبی از عوامل تاریخی، ضعف‌های داخلی و سیاست‌های هدفمند خارجی جست‌وجو کرد.

به گزارش راوی کار، او در این یادداشت، علل مختلف را به شکل زیر جمع‌بندی کرده است:

ریشه‌های تاریخی سیطره غرب

از قرن نوزدهم میلادی، با تضعیف امپراتوری عثمانی و رقابت قدرت‌های اروپایی، زمینه‌های نفوذ غرب فراهم شد. قرارداد سایکس–پیکو (۱۹۱۶) مرزهای عراق، سوریه و فلسطین را به شکل مصنوعی تعیین کرد و نمونه‌ای از تقسیم قدرت به نفع بیگانگان بود. پس از جنگ جهانی دوم، حمایت غرب از تأسیس رژیم صهیونیستی و مداخلات مستقیم در عراق، لیبی و افغانستان، نمونه‌های دیگری از استمرار سلطه غرب هستند.

 

استعمار نوین و ابزارهای آن

امروزه استعمار کلاسیک جای خود را به استعمار نوین داده است که ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای را به کار می‌گیرد:

  • وابستگی اقتصادی از طریق قراردادهای نفتی و مالی، کشورها را به بازارها و سیاست‌های غربی وابسته کرده است.
  • نفوذ فرهنگی و رسانه‌ای ارزش‌های مصرف‌گرایانه و لیبرال را جایگزین ارزش‌های بومی کرده است.
  • مداخلات سیاسی شامل حمایت از کودتاها، دولت‌های همسو و مداخلات نظامی غیرمستقیم است؛ مانند کودتای ۱۹۵۳ ایران یا مداخلات غرب در جنگ‌های داخلی سوریه و یمن.

 

غفلت‌ها و اشتباهات داخلی

ادامه نفوذ غرب، ناشی از ضعف داخلی و غفلت تاریخی است. اختلافات قومی و مذهبی، رقابت‌های منطقه‌ای و نبود اتحاد میان کشورها، مسیر نفوذ بیگانگان را هموار کرده است. نمونه روشن این غفلت، جنگ‌های داخلی در سوریه و یمن است که فرصت را برای مداخلات خارجی فراهم کرد.

 

هشدارهای اندیشمندان و رهبران منطقه

اندیشمندان و رهبران خاورمیانه از گذشته تاکنون بارها نسبت به خطرات نفوذ غرب هشدار داده‌اند:

سید جمال‌الدین اسدآبادی در قرن نوزدهم، هشدار داد که تفرقه میان مسلمانان موجب سلطه خارجی می‌شود و بر اتحاد اسلامی–منطقه‌ای تأکید کرد.

محمد اقبال لاهوری در اوایل قرن بیستم، هشدار داد که پذیرش بی‌انتقاد تمدن غرب، به نابودی هویت اسلامی و فرهنگی ملت‌ها منجر می‌شود و ضرورت بازسازی خودباوری و استقلال فکری را برجسته کرد.

محمد مصدق خطر وابستگی اقتصادی و سیاسی به قدرت‌های غربی را برجسته کرد و بر استقلال ملی تأکید داشت.

در دهه‌های اخیر، اندیشمندانی مانند محمد عابد الجابری، محمد شحرور و علی شریعتی بر لزوم بازشناسی هویت فرهنگی و مقاومت در برابر نفوذ غربی تأکید کرده‌اند.

 

علی شریعتی و هشدار نسبت به نفوذ غرب

دکتر علی شریعتی، علاوه بر نقد رژیم پهلوی، بارها نسبت به نفوذ فرهنگی و اقتصادی غرب هشدار داده بود. او معتقد بود که پذیرش بی‌انتقاد فرهنگ و ارزش‌های غربی، استقلال فکری و هویت ملی را تضعیف می‌کند و جامعه را در مسیر وابستگی و بی‌خودی قرار می‌دهد. بنابراین، تاکید او بر خودباوری، بازگشت به هویت و مقاومت فرهنگی، همسو با هشدارهای اقبال لاهوری و اسدآبادی است.

اتهامات اخیر برخی رسانه‌های غربی مبنی بر همکاری او با ساواک، هرچند با شواهد تاریخی و تحلیل آثار او سازگار نیست، ولی تلاشی است در مانع‌تراشی برای مراجعه نسل جوان به اندیشه‌های او، موضوعی که باعث می‌شود تا اندوخته‌های فکری مشرق‌زمین، رو به نابودی برود.

شریعتی، منتقد نفوذ غرب و سلطه فرهنگی–اقتصادی بود و پیام اصلی آثار او، استقلال فکری و هویت مستقل ملت‌هاست.

 

چشم‌اندازهای محتمل آینده

آینده خاورمیانه بسته به میزان اتحاد و برنامه‌ریزی داخلی کشورها، می‌تواند چند مسیر محتمل داشته باشد.

۱. استقلال و بازسازی منطقه‌ای: با سرمایه‌گذاری در فناوری، خودکفایی اقتصادی و همکاری منطقه‌ای، خاورمیانه می‌تواند نقش فعالی در سیاست جهانی ایفا کند.

۲. تداوم وابستگی و بحران: ادامه اختلافات داخلی و عدم سرمایه‌گذاری در ظرفیت‌های بومی، موجب استمرار نفوذ غرب و بحران‌های مداوم خواهد شد.

۳. پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی و بازیگران جدید: ظهور قدرت‌های نوظهور مانند چین و روسیه به عنوان بازیگران منطقه‌ای، ممکن است نقشه قدرت در خاورمیانه را تغییر دهد و فرصت یا تهدید جدیدی ایجاد کند.

 

جمع‌بندی

سیطره غرب بر خاورمیانه محصول زنجیره‌ای از سیاست‌های تاریخی و ضعف داخلی است، اما تاریخ نشان داده است که وحدت، خودباوری و بازسازی ظرفیت‌های بومی می‌تواند مسیر استقلال و اقتدار واقعی را هموار کند. هشدارهای اندیشمندان از اسدآبادی تا اقبال لاهوری و تحلیل‌های کنونی، یادآوری می‌کند که فرصت تاریخی برای بازیابی هویت و قدرت خاورمیانه، در گرو تصمیم‌ها و اقدام‌های امروز ملت‌ها و دولت‌هاست.