دکتر افشین آريايی، پژوهش‌گر حوزه مدیریت و فعال سیاسی اجتماعی، در یادداشتی به آزمایش طرحی با عنوان «تالار گفت‌وگو» که به صورت مخفف «تاگ» خوانده می‌شود و توسط استاندار خوزستان ارائه گردیده، پرداخته است.

به گزارش راوی کار، دکتر افشین آریایی در این یادداشت، نوشته است:

استانداری خوزستان اخیراً از اجرای آزمایشی طرحی با عنوان «تالار گفت‌وگو» که به صورت مخفف «تاگ» خوانده می‌شود خبر داده و هدف از اجرای آن را ترویج فرهنگ گفت‌وگو اعلام کرده است. بر همین اساس، طرح «تاگ» را که البته یک بار پیش از این نیز در سال ۹۴ توسط استاندار وقت خوزستان( دکتر مقتدایی) تهیه و ابلاغ گردیده، باید در کنار سازمان‌های مردم‌نهاد، احزاب سیاسی و انجمن‌های صنفی و حرفه‌ای، جزئی از نهادهای مدنی و حلقه‌ای از زنجیره توسعه آفرین به شمار آورد.
اما باید دید با توجه به مشکلات حاد نهادهای مدنی به عنوان بسترسازان اصلی اجرای این ایده، آیا «تاگ» واقعاً می‌تواند کمکی به بهبود شرایط کند؟

این پرسش، پاسخی ساده و روشن دارد: متأسفانه، خیر!
بررسی وضعیت موجود نهادهای مدنی در استان، به‌ویژه سمن‌ها و احزاب سیاسی در کلیه گرایش‌ها، از چپ و راست گرفته تا مستقلین، نشان می‌دهد که آن‌ها به دو دلیل عمده: الف-ایرادات درونی (بیشتر) و ب- موانع بیرونی (کمتر)، با افول شدید سرمایه اجتماعی مواجه‌ گشته و به تعبیری با بحران مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی دست به گریبان هستند.
در این میان، معاونت سیاسی-اجتماعی استانداری که ظاهرا یکی از متولیان اصلی توانمندسازی نهادهای مدنی به شمار می‌آید، نه تنها کمکی به حل این مسئله نکرده، بلکه به عنوان مثال با حذف هدفمند احزاب سیاسی شناسنامه‌دار از چرخه تصمیم‌ سازی ها، میدان را به دست گروه‌های فشار قومی، نمایندگان مداخله‌ جوی مجلس و ده‌ها بازیگر رسمی و غیررسمی دیگر داده و به این ترتیب، عملاً یکی از مهم ترین راه‌های جذب و تقویت سرمایه‌های اجتماعی را به روی احزاب، مسدود ساخته است. سمن‌ها و انجمن‌های صنفی و حرفه‌ای هم حال و روزی مشابه دارند و آن‌ها نیز به اشکال دیگری مورد بی‌ توجهی قرار گرفته‌اند.

با این اوصاف، وقتی که استانداری در امر رسیدگی حداقلی به نهادهای موجود نتوانسته موفق باشد، شاید بهتر است به جای روی آوردن به دستاوردسازی و اتلاف هزینه برای طرح‌های نمایشی، به تقویت ساختارها بپردازد؛ فضا را برای نهادها و کنش گران مدنی باز کند، به آن‌ها فرصت مشارکت واقعی در تصمیم سازی ها و تصمیم‌گیری‌ها بدهد و سرمایه اجتماعی را به جای الیگارشی ها، به سمت نهادهای ریشه‌دار هدایت کند.
توسعه واقعی، نه با شوآف‌های تهی‌مایه و ژست‌های روشنفکرانه، بلکه با بازسازی اعتماد و تقویت ظرفیت های مدنی رقم می‌خورد.
در روزهایی که مشغول نوشتن این یادداشت هستم، خبرهایی از آغاز به کار دوره جدید خانه احزاب توسط استانداری به گوش می رسد، امیدوارم حداقل در رابطه با این یک مورد، شاهد توجه واقعی و غیرنمایشی استانداری باشیم.