افشین آریایی، دانش آموخته دکتری مدیریت و فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی به انتقاد از عملکرد استاندار خوزستان پرداخت.

به گزارش راوی کار، دکتر افشین آریایی در این یادداشت، نوشته است:

روزی که جریان اصلاح طلب استان سراغ سید محمدرضا موالی زاده رفت و او را به عنوان گزینه‌ای نسبتاً مناسب برای استاندار شدن معرفی و حمایت کرد، اصلاح طلبان امید داشتند که با این انتصاب شاهد مدیریتی قوی و پاسخگو برای استان باشند.

اما امروز، متأسفانه باید با صراحت گفت که عملکرد موالی زاده نه تنها آن امید را زنده نکرده، بلکه به تضعیف و اتلاف سرمایه‌های اجتماعی جریان اصلاحات و مهم تر از آن افزایش نارضایتی‌های مردم منجر گردیده است.
مسائل و مشکلات استان از وضع معیشت مردم گرفته تا سایر بخش ها، هر روز حادتر و عمیق تر از روز قبل می‌شوند. مردم از ناترازی یا به عبارت صحیح تر ورشکستگی در حوزه برق، از آلودگی مرگبار هوا، از کیفیت پایین آب شرب و در مجموع از عملکرد دستگاه های اجرایی و خدماتی به ستوه آمده اند.

تورم و گرانی و بیکاری هم، آینده جوانان را تیره و تار کرده است. این وضعیت، محصول رویکردی است که به جای شایسته گزینی و شایسته‌سالاری، مسئولیت‌ها را به مثابه رانت و کارت بازی، به نیروهای ناکارآمد سپرده است.

متاسفانه در نتیجه تسلیم و وادادگی استاندار و معاون سیاسی اجتماعی او در برابر زیاده خواهی نمایندگان مجلس و مجموعه ای از بازیگران رسمی و غیر رسمی، کار به جایی رسیده که امروز در سطح استان شاهد شکل گیری یکی از ضعیف‌ترین نظام‌های مدیریتی(به ویژه در رده فرمانداران، معاونین فرمانداری ها و بخشداری ها) در طول دو دهه اخیر هستیم. یک فاجعه مدیریتی به تمام معنا.
مدیرانی که به جرات می توانم بگویم بعضی از آنها حتی با بدیهیات و الفبای مدیریت هم آشنا نیستند. مدیرانی که انتصاب آنها به نام دولت ولی به کام نمایندگان مجلس، به کام بعضی از معاونین استاندار، به کام برخی استانداران سابق و به کام خیلی های دیگر بوده است.

این رویکرد فاجعه بار، نه تنها توان مدیریتی استان را تحلیل برده، بلکه باعث دلسردی و سرخوردگی تمام نیروهای توانمند و متخصص شده و تیر خلاص را به تتمه وجهه و اعتبار دولت زده است.
در این میان، معاونت سیاسی-اجتماعی که باید حلقه اتصال بین نهادهای مدنی و دولت باشد، ارتباط معناداری با فعالان سیاسی و احزاب استان برقرار نکرده و عملا در مسیر نفی کنشگری مدنی و توسعه گرایی حرکت کرده است. قاعدتا نتیجه این بی‌اعتنایی هم چیزی جز سوختن فرصت‌های طلایی برای همفکری و حل مشکلات استان نبوده است.

امیدوارم مسئولان فراموش نکنند که مشکلات داخلی و نارضایتی‌های انباشته‌شده مردم، در شرایطی که نگرانی‌ها از احتمال از سرگیری جنگ با اسرائیل بالا گرفته، می‌تواند بسیار خطرناک باشد. این وضعیت، بستر لازم برای فوران نارضایتی‌ها در جامعه را فراهم می‌کند. عقل حکم می کند‌ پیش از آنکه دیر شود، استاندار در اقدامی فوری با اتخاذ رویکردی جدید و کارآمد در پرتو ارتباط و تعامل با بخش سالم جریان سیاسی همسو با دولت، از وقوع چنین بحرانی جلوگیری کند.

امید است ایشان با بازنگری جدی در رویکرد مدیریتی خود، به جای محوریت بخشیدن به رانت خواران و تملق گویان و چاپلوسان ناکارآمد، سراغ ظرفیت گروه‌ها و نیروهای دلسوز و توانمند برود و بیش از این با آبروی اصلاح طلبان بازی نکند.