ذوالفقار شریعت فعال حوزه رسانه و مسائل اجتماعی، سیاسی، معتقد است که یکی از چالش‌های مزمن و پرهزینه‌ی نظام مدیریتی در ایران، بی‌توجهی به اصل بنیادین شایسته‌سالاری بوده و در مقابل، واگذاری مسئولیت‌ها به افراد غیرمتخصص است.

در حالی که رشد و توسعه‌ی جوامع مدرن بر پایه‌ی علم، تخصص و تجربه بنا شده، در کشور ما همچنان رابطه‌محوری، وفاداری سیاسی و وابستگی‌های جناحی بر معیارهای حرفه‌ای ترجیح داده می‌شود. نتیجه‌ی این وضعیت، چیزی جز عقب‌ماندگی، ناکارآمدی و بی‌اعتمادی عمومی نیست.

در بسیاری از نهادها، پُست‌ها و مسئولیت‌های حساس به افرادی سپرده می‌شود که نه‌تنها از دانش تخصصی بی‌بهره‌اند، بلکه تجربه‌ی اجرایی مرتبط نیز ندارند. این افراد، به‌جای اتکا به کارشناسی، تصمیماتی اتخاذ می‌کنند که گاه نه‌تنها موجب پیشرفت نمی‌شود، بلکه مسیر توسعه را مسدود کرده یا به عقب بازمی‌گرداند.

این رویکرد تخصص‌گریز، آثار زیان‌باری دارد: کاهش راندمان در سازمان‌ها، تصمیمات غیرکارشناسی و پرهزینه، فرار مغزها، اتلاف منابع ملی، و از همه مهم‌تر، تضعیف اعتماد عمومی به ساختار اداره‌ی کشور. بسیاری از نخبگان، به‌دلیل عدم وجود فرصت برابر و انسداد مسیر رشد، یا به حاشیه رانده می‌شوند یا عطای حضور را به لقای هجرت از کشور می‌بخشند.

توسعه‌ی پایدار و واقعی، بدون سپردن مسئولیت‌ها به اهل آن ممکن نیست. تا زمانی که مناصب کلیدی به افراد «مورد اعتماد» ولی ناآگاه و ناکارآمد داده شود، نمی‌توان انتظار داشت وضعیت کشور از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی یا علمی بهبود یابد.

جامعه‌ی ایران، سرشار از ظرفیت‌های علمی و انسانی است؛ اما این سرمایه‌ی عظیم، در سایه‌ی نبود شایسته‌سالاری، بی‌ثمر یا مهاجر می‌شود. امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند بازنگری جدی در فرآیندهای انتصاب و تصمیم‌گیری هستیم. تخصص نباید قربانی سیاست یا مصلحت‌های کوتاه‌مدت شود. این تنها راه عبور از چرخه‌ی ناکارآمدی و ورود به مسیر پیشرفت است.

🔹 منابع و آمارهای قابل استناد:

۱. گزارش سازمان برنامه و بودجه ایران (۱۳۹۹)
در بررسی‌های انجام‌شده، «ناهماهنگی ساختار اداری با شایسته‌سالاری» یکی از مهم‌ترین موانع بهره‌وری دستگاه‌های اجرایی عنوان شده است. این گزارش به نقش انتصابات غیرتخصصی در کاهش راندمان اشاره دارد.

۲. مرکز پژوهش‌های مجلس (گزارش شماره ۱۷۴۶۲، سال ۱۴۰۰)
در این گزارش آمده است که:

«فقدان نظام شفاف و عادلانه برای گزینش مدیران باعث شده بسیاری از پُست‌های کلیدی به افرادی واگذار شود که فاقد تخصص و تجربه‌ی مرتبط‌اند.»

 

۳. آمار فرار مغزها (براساس گزارش‌های بین‌المللی مانند بانک جهانی و OECD):

ایران از نظر نرخ مهاجرت نخبگان، در میان پنج کشور اول جهان قرار دارد.

سالانه حدود ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از نخبگان و تحصیل‌کردگان از ایران مهاجرت می‌کنند.

زیان اقتصادی ناشی از این مهاجرت‌ها، طبق برخی برآوردها، بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

۴. گزارش صندوق بین‌المللی پول (IMF) و شاخص‌های حکمرانی خوب (Worldwide Governance Indicators):

ایران در شاخص «کیفیت بوروکراسی و انتصاب مدیران» رتبه‌ای پایین‌تر از میانگین جهانی دارد.

ضعف در شاخص «پاسخ‌گویی و کارآمدی دولت» اغلب با عدم استفاده از مدیران متخصص مرتبط دانسته شده است.

سخن پایانی:

هرچند در موسم انتخابات ریاست‌جمهوری، برنامه‌ها و مواضع مسعود پزشکیان حکایت از شناخت دقیق این معضل داشت، ولی پس از تحلیف ریاست جمهوری، این شیوه ناکارآمد در قالب شعار «وفاق ملی»، سرعتی بیش از گذشته گرفت تا کماکان جامعه‌ی ایران شاهد همان شیوه انتصابات غلط باشد.