اگر حتی به صورت سطحی هم تاریخ را ورق بزنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در تمام ادیان و ملل در تمام ادوار، معلمان و فرهنگیان در جایگاه قشر آگاهی بخش و دانای جامعه به ویژه فرهنگیان پیشکسوت از حرمت و کرامت خاصی برخوردار بوده و میباشند، در آموزههای دینی و ملی ایران زمین نیز معلم و فرهنگی از جایگاه ممتاز و بالایی برخوردار بودهاند.
در قرآن کریم آیهی ۹، سورهی زمر آمده است: “آیا کسانی که میدانند با آنهایی که نمیدانند برابرند و…..”
فردوسی حکیم دانا هم فرمودهاند:
“به دانش ز یزدان شناسد سپاس
خنک مرد دانا و یزدان سپاس”
سعدی سخن سرا هم سرودهاند:
“همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت”
مولانایاندیشمند هم در وصف معلم به زیبایی گفته است:
“عشق تو چنین حکیم و استاد چراست
مهر تو چنین لطیف بنیاد چراست
بر عشق چرا لزوم اگر او خوش نیست
ور عشق خوش است این همه فریاد چراست”
یکی از ابزارهای کاری روزانهی معلمان سراسر کشور دفتری متحد الشکل به نام “دفتری کلاسی” یا دفتر ثبت فعالیتهای دانشآموزان است که بر روی جلد آن درشت به نقل از پیامبر مکرم اسلام (ص) ذکر شده است:
“همانا من معلم مبعوث {برگزیده} شدم”
با توجه به مقدمهی بالا باید گفت، معلمان قشری هستند که سالها در کلاس درس “عدالت را هجی کردند”، اما خود گرفتار بیعدالتی شدند، سالها مهرورزی را تدریس نمودند اما مورد بیمهری و اهانت قرار گرفتند. سالها از انصاف و عدالت اجتماعی سخن گفتند، اما خود گرفتار طوفان سهمگین بیانصافی و بیمروتی قرار گرفتند، سالها از مبارزه با ظلم، تبعیض، هنجار شکنی، قانون شکنی و هزاران هزار پدیدهی شوم اجتماعی دیگر به شاگردان خویش درس دادند، اما شوربختانه در پایان سی سال خدمت صادقانه و دلسوزانه، خود گرفتار هر مصیبتی که بگویی، شدند و هر روز بر شدت این دردها افزوده میشود.
معلمانی که سالهای جوانی خویش را وقف خدمات فرهنگی و مهندسی نرم جامعه کرده و در پایان دوران خدمت باید به آرامش جسمانی، روحی، روانی، عاطفی، اجتماعی، حقوقی و…… برسند، گرفتار تلاطم طوفان سهل انگاری تصمیم سازان و تصمیمگیران ضد فرهنگی شدهاند و به اجبار باید در کف خیابان به دنبال احقاق حقوق مسلم پایمال شدهی خویش باشند.
نمونهی بارز این بیعدالتی و نقص قانون خدمات کشوری و لشکری و بیبهره بودن این قشر عظیم و نجیب از مزایای اجتماعی و پاداشهای مناسبتی مثل سایر اقشار کارمندان به صورت مداوم و مستمر است.
حقوق و مزایای مادی احکام فرهنگیان با توجه به مدارج علمی، تحصیلی، حرفهای، تخصصی و…. هم نسبت به حقوق بسیاری از سازمانها و نهادها، وضعیتی غم انگیزتر دارد که در این نوشتار کوتاه مجال تحلیل آن نیست، فقط اشارهای نمونهوار کرده برای قضاوت وجدانهای بیدار.
در بسیاری از موارد، حقوق دریافتی یک دکتر معلم با دکتری تخصصی و سه دهه فعالیت حرفهای با چندین مقاله، کتاب، رتبهی عالی و استاد تمامی کمتر از حقوق و مزایای یک دیپلمه با شرایط تقریباً غیر همخوان از فلان سازمان است ( نمونهای محرز از عدالت اجتماعی).
اما اصل موضوع این نوشتار؛ در تاریخ ۱۶ و ۱۷ مردادماه جاری برای چندمین بار فرهنگیان بازنشسته بخصوص بازنشستههای ۱۴۰۲مقابل وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه دست به اعتراض و تحصن صرفاً صنفی جهت مطالبهگری حقوق پایمال شده خویش آن از سر ناچاری و تبعیص زدند، فرهنگیانی که سالها پیگیر و منتظر اجرای قانون رتبهبندی معلمان شدند و در طی این مدت طولانی چه تاوانهای سنگینی بخصوص فعالین صنفی این قشر که پرداخت نکردند تا به سرانجام برسد، اما چه سرانجامی؟ قانونی که با اجرا و نظارت دقیق، اصولی و صحیح میتوانست تحولی عظیم و پایدار در کمیت و کیفیت آموزش و پرورش و ایجاد انگیزهی مضاعف در فرهنگیان رقم بزند، اما به دلیل اجرای ناقص، عدم نظارت دقیق مجلس و مجلس نشینان به ویژه کمیسیون آموزش و تحقیقات، نارضایتی فراوانی را در بین فرهنگیان بوجود آورد.
در سال ۱۴۰۳ این چندمین بار است که فرهنگیان بعد از نامهنگاریهای متعدد به مقامهای ارشد نظام، دیدار و جلسات زیاد اما بدون خروجی با مسولین وزارت آموزش و پرورش، سازمان برنامه و بودجه، صندوق بازنشستگی و…. دست به اعتراض و تجمع صرفاً صنفی به صورت خیابانی در مقابل وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه، برای اجرای عدالت و احقاق حقوق خویش زدهاند.
فرهنگیان بازنشسته بارها با وعدههای پوچ، ارائه اطلاعات کذب، غیر واقعی و بدون پشتوانه و تناقض گوییهای مکرر مسئولین مربوطه مواجه شده، هر بار بر حجم آتش زیر خاکستر آنان به دلیل بیتوجهی تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان افزوده میشود که برای کسب نتیجهی مطلوب نیازمند برخورد سازمانها و نهادهای نظارتی با مسؤلین خاطی و سهل انگاری است که عامل ایجاد نارضایتی این قشر صبور اما مطالبهگر شدهاند، میباشد.
نهادها و سازمانهای نظارتی باید در نظر داشته باشند که وزارت آموزش و پرورش در جایگاه نهاد متولی و سازمانهای برنامه و بودجه و صندوق بازنشستگی در جایگاه بازوان اجرایی در قضیهی ظلم مضاعف به فرهنگیان بازنشسته بخصوص بازنشستههای ۱۴۰۲، برای خرید وقت و زمان توپ را در زمین دیگری حواله نموده، هر روز بر شدت نارضایتی و اعتراض این قشر فهیم و آگاه میافزایند که ضرورت مداخله برای رفع مشکلات این قشر فهیم از وظایف ذاتی نهادهای نظارتی در جایگاه مصداق برابری عدالت و اجرای قانون است.
“خلاصهای از خواستههای اعتراضی فرهنگیان بازنشسته ۴۰۲ به شرح زیر میباشد“:
۱_ پرداخت یکجا و فوری پاداش ۳۰ سال خدمت که ۱۱ ماه تأخیر داشته است.
( به دلیل کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم، متأسفانه هر روز، بخشی از ارزش این مبلغ از بین رفته و در طی این ۱۱ ماه به نصف کاهش یافته است، لازم به یادآوری است که این مبلغ در طی ۳۰ سال بصورت ماهانه بدون یک روز تأخیری از حقوق معلمان کسر و به حساب صندوق بازنشستگی واریز شده است، پولی که هلدینگهای وابسته به صندوق سالها از آن بهره برده، حال که وقت تصفیه است هر چند ارزش صدمی ۳۰ سال پیش را ندارد، باز همشانه خالی میکنند).
۲_ اصلاح احکام بازنشستگی بر مبنای ۲۴ ماه رتبهبندی، نه بر اساس ۱۸ ماه ( مبلغی که توسط وزارت آموزش و پرورش از حقوق فرهنگیان کسر، اما ۶ ماه مابالتفاوت در حکم بازنشستگی آنان اجرا نشده است).
۳_ اصلاح احکام فرهنگیان بازنشسته پس از اعمال رتبهبندی طبق قانون ( به دلیل اجرای ناقص، عدم نظارت مناسب و…. چندین هزار معلم نسبت به رتبههای دریافتی اعتراض نمودند که بعد از بازبینی مجدد، بخش اعظم این فرهنگیان ارتقاء رتبه داشته که در احکام بازنشستگی آنان لحاظ نشده است).
۴_ پرداخت معوقات مربوط به اجرا و اصلاح احکام از تاریخ شهریور ۱۴۰۰ طبق قانون مصوب ( ۶ ماه از افزایش حقوق رتبهبندی برای همکاران اعمال نشده و جز دیون آنان باقی مانده است)
انتظار میرود تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان وزارت آموزش و پرورش، برنامه و بودجه، صندوق بازنشستگی، سازمانهای نظارتی و…. جهت کاهش مخدوش شدن ارزشهای مقام والای معلمان بخصوص پیشکسوتان فرهنگی اقدام لازم و فوری انجام داده از ایجاد نارضایتی خودخواسته در این قشر فهیم، آگاه، مطالبهگر و عظیم جلوگیری بعمل آورند.
Thursday, 21 August , 2025